بررسی های اخیر در حوزه سازمانی به خصوص پس از مطرح شدن دیدگاه روانشناسی مثبت گرا ،نشان می دهد که سازمان ها باید در کنار سرمایه های مختلف خوداعم از اقتصادی ، انسانی و اجتماعی ، سرمایه دیگری را هم مد نظر قرار دهند که سرمایه روانشناختی یکی از آنها محسوب می شود.سرمایه روانشناختی phychological capital عبارت است از مجموعه ای از صفت مثبت که در رشد و ارتقاء توانمندی های فرد و سازمان مانند منبعی قوی نقش دارند.
مولفه های سرمایه های روانشناختی از چهار بخش تشکیل شده که عبارت از امید ، خوش بینی ، خود کارآمدی و تاب آوری هستند .
امید حالتی انگیزشی است که خود سه مولفه عاملیت ، طرح و هدف دارد .امید حالت انگیزشی مثبت است که نشان دهنده پیش بینی فرد نسبت به آینده بوده و میزان پایداری فرد به اهداف ، تلاش جهت تحقق آن ها و میزان توانایی به تغییر مسیرهای دستیابی به اهداف را مشخص می نماید همانگونه که در بالا اشاره شد امید دارای مولفه هایی است که عاملیت به معنای انرژی معطوف به هدف یا نیروی اراده برشمرده می شود .دومین مولفه طرح یا همان برنامه ریزی یا نیت نام دارد .نیرویی برای حصول خواسته ها یا نیروی روش است .و آخرین مولفه هدفی است که ما برای دستیابی به آن انگیزه و امید داریم می باشد . این اجزا مستقل و در عین حال مکمل یکدیگر هستند یعنی تا هدف نباشد برای آن انرژی صرف نمی شود (عاملیت ) و بنابر این طرحی هم وجود نخواهد داشت. اما وقتی مثلا برای رد شدن از یک بحران امید داریم ،یعنی انرژی هایمان را برای هدف رد کردن آن بحران با یک اقدام، یا از طریق یک روش که برنامه ما محسوب می شود ترکیب کرده و انتظار داریم محقق شود . امید مایه بقای انسان است . هیچ چیز مهم تر از آن نیست که انسان برای آینده زندگی امیدوار باشد و نا امیدی سمی است که تمام آمال و آرزو های انسانی را ویران می کند .
خوش بینی نسبت دادن موفقیت ها به عوامل درونی و پایدار است و فرد خوش بین همواره در انتظار رخ دادن حوادث خوشایند است. بعبارت دیگر خوش بینی یک اسناد درونی نسبتا ثابت و کلی است که در نتیجه آن افراد بیشتر در انتظار رخ دادن حوادث خوشایند هستند که منطقی بوده و تحقق آن ممکن به نظر می رسد .خوش بینی برپایه فرآیند وارسی نشده که ویژگی منطقی ندارد قرار ندارد این خوش بینی به عنوان یک حالت شامل ارزیابی عینی از آنچه می توان با توجه به منابع موجود در زمان و مکان خاص انجام داد خواهد بود و از این رو قابل تغییر است .
کارآمدی به معنی اطمینان داشتن به توانایی های مورد نیاز در دستیابی به موفقیت و باور داشتن قدرت در غلبه بر تکالیف چالش انگیز است . کارآمدی را بعنوان اطمینان فرد بر توانایی هایش در مورد راه اندازی انگیزش ، منابع شناختی و مسیرهای فعالیت مورد نیاز برای اجرای موفقیت آمیز تکلیفی خاص در بافت موجود تعریف می کنند . به عبارت دیگر کارآمدی به معنی اطمینان به داشتن توانایی ها ی مورد نیاز در دستیابی به موفقیت و باور به داشتن قدرت در غلبه بر تکالیف چالش انگیز می توان برشمرد .
تاب آوری ، مقاومت در برابر سختی ها و تلاش برای رد شدن از موانع و کسب موفقیت است .کسب موفقیت و توانایی فرد در برابر ناکامی ها ، مصیبت ها ، تعارضات و موانع ،شاکله تاب آوری محسوب می شوند . این پدیده از پاسخ های انطباقی طبیعی انسان حاصل می شود و علی رغم رویارویی فرد با تهدیدهای جدی وی را در دستیابی به موفقیت و غلبه بر مشکلات توانمند می سازد.
همه این ظرفیت ها حالت گونه هستند .یعنی نسبتا پایدارند اما مانند صفات انسانی ازجمله صفت های شخصیتی ثابت یا کم تغییر نیستند بلکه می توانند با تجربه و آموزش تغییر یافته و رشد کنند از این رو آماده اندازه گیری ، تغییر و رشد بوده و امکان اعمال مدیریت بر آنها وجود دارد.
با توجه به آنچه در بالا اشاره شد، در بعد شخصی انسان هایی که بتوانند زمینه های امید ، خوش بینی ، کارآمدی و تاب آوری را در خود ارتقاء بخشند می توان انتظار داشت موفقیت بیشتری در زندگی داشته باشند .کسانیکه به راحتی تسلیم نمی شوند ، از ناملایمات زندگی پاپس نمی کشند. افرادی که امید دارند ، خوش بین هستند، کارآمدی دارند و تاب آور هستند در بسیاری از تحقیقات و پژوهش های انجام شده آینده بهتری را برای خود ایجاد می نمایند .
حال اگر سازمان افرادی داشته باشد که این خصوصیات را در درون خویش پرورده و توسعه بخشیده باشند این افراد سرمایه های روانشناختی برایش محسوب می شوند .تحمل آنان بالا می رود .در برابر بسیاری از مشکلات تاب می آورند .به آینده امید دارند و خوش بین هستند و با کارآمدی خود زمینه های دستیابی به اهداف و توفیق سازمان را فراهم می کنند .
بر پایه تحلیل رفتار متقابل TA ما باید آگاهانه و بر پایه حالت شخصیتی “بالغ” خود تخم امید را در درونمان بکاریم .آگاهانه انتخاب کنیم خوش بین باشیم .اگرچه می توان نا امید و ناخوش بین بود اما به خود می گوییم انتخاب من امید داشتن و خوش بینی است .بالغانه و با عزت نفس بالا به خود اطمینان می بخشیم به اینکه می توانیم از توانایی های خود برای دست یافتن به موفقیت و غلبه بر چالش های پیش رو استفاده کنیم و بالغانه در برابر سختی ها مقاومت می کنیم .تلاش می کنیم موانع را یکی پس از دیگری برطرف سازیم . بالغانه می دانیم رسیدن به هدف آسان نیست اما آگاهانه و هدفمند تلاش می کنیم . در این مواقع آگاهانه و بالغانه در جهت توسعه و توانمند سازی خود مولفه های یاد شده را در هر لحظه مرور کنیم .هرگاه در زندگی با چالش و مشکلی روبرو شدیم که احساس کردیم امید را در ما از بین میبرد لازم است کودک درونمان را حمایت کنیم . بالغانه از کودک درون خود حمایت کنیم ، به او بگوییم امیدوار باش، خوش بین باش ، تاب بیاور و برای رفع این مشکل هرکاری که می توانی انجام بده مطمئن باش نتیجه خواهی گرفت .
واگویه های درونی (نجوا با خود ) که امید ، خوش بینی ، کارآمدی و تاب آوری را در ما زیاد می کند را با خود باید چند باره تکرار کرد .این کار گول زدن خود نیست .تاکید و توجه مجدد به سازه های عزت نفس و اعتماد به نفس مان است. ما گاها ممکن است در درون مان به باورهای پوشالی گذشته خود که ارزشمندی و توانمندی هایمان را از ما سلب می کند برگردیم به همین دلیل لازم است آگاهانه به خود یاآوری کنیم که این برداشت قدیمی درست نیست و ما آن را قبول نداریم .
خودم و شما را به تلاش برای نهادینه سازی مولفه های ذکر شده دعوت می کنم .فردی، سازمانی و ملتی که امید نداشته باشند ، آینده ای نیز نخواهد داشت .شاهین سلطانی مدرس تحلیل رفتار متقابلTA